آنها از فشار کاری خود میگویند، از اینکه کمبود نیرو گاهی امکان رسیدگی دقیق به بیمار را از آنها میگیرد و همین به یک خطر جانی برای مراجعان تبدیل شده. از نبود نیروی کافی برای دادن داروهای معمول به بیماران تا روایتهایی از آسیبهای جدی به بیماران به دلیل نبود زمان کافی برای رسیدگی. طبق بخشی از این اظهارات به دلیل کمبود نیروی انسانی و امکانات مراقبتی، برخی بیماران به دلیل عفونت بعد از عمل جراحی با شرایط تلخی مواجه میشوند. پرستارهای بیمارستان شهدای تجریش که حالا به ساختمان جدیدی با نام غدیر نقل مکان کردهاند، همچنان از کمبود نیرو و امکانات رنج میبرند که مدیریت بیمارستان بخشی از آن را با اضافهکاری اجباری پرستارها جبران میکند. طبق آنچه این چند پرستار روایت میکنند، به دلیل فشار کاری بالا و وجود اضافهکاریهای اجباری بخش درخور توجهی از این نیروها به مصرف قرصهای ضدافسردگی روی آوردند. باوجوداین مدیر دفتر پرستاری این بیمارستان در گفتوگو با «شرق» تمام انتقادات این پرستارها را کذب دانست و از آن به مقاصد نادرست برخی افراد تعبیر کرد؛ اما مدیرکل خانه پرستاری نهتنها فشارهای تحمیلشده به پرستارهای بیمارستان شهدای تجریش را تأیید کرد؛ بلکه وضعیت پرستارهای بیمارستان امام خمینی را هم به همین شکل توصیف کرد.
بیمارستان جدید با پرستارهایی خسته
پرستارهای تقریبا جوانی هستند که وارد دفتر روزنامه میشوند، امید دارند تا شاید مشکلاتشان در بیمارستان شهدای تجریش به گوش مسئولی برسد و جایی مؤثر واقع شود. یکی از آنها با خنده از علاقهاش به پرستاری میگوید و دیگری از خستگی مفرط روزهای حضور در بیمارستان. صحبت با یکی از آنها که در بخش اورژانس کار میکند، اینطور شروع میشود: «مصادف با عید غدیر، ساختمان جدید بیمارستان شهدای تجریش با نام غدیر افتتاح شد. این بیمارستان هزارو 200 تخت دارد که 70 یا 80 تخت آن برای بخش اورژانس است. الان با نیروهای قبلی به مجموعهای رفتیم که تعداد تختهایش هم بیشتر شده. البته الان بهجای تخت، برای بیماران از برانکارد استفاده میشود که دراینصورت تعداد پذیرش بیمار هم بیشتر میشود... درحالیکه دستگاههای جدید این ساختمان کفایت تعداد تختها را نمیدهد. دقت کنید که در بیمارستان قبلی که کلا حدودا 300 تخت داشت، ما در اورژانس 50 نیرو پرستار داشتیم که این اصلا نیروی خاصی برای اورژانس نیست. درحالحاضر بقیه بخشها به ساختمان جدید منتقل نشده و فقط اورژانس افتتاح شد؛ یعنی ظرفیت بخش بستری بخشها زیاد نشده؛ ولی ظرفیت پذیرش اورژانس با همان تعداد نیرو زیاد شده و با حجم انبوهی از بیمار ماندگار در اورژانس مواجهیم که نیازمند خدمات بخش بستری و بسیاری خدمات اورژانس هستند. الان با وجود کمبود نیرو مجبوریم خیلی بیشتر شیفت بمانیم و حق استفاده از مرخصی هم نداریم... . ما اضافهکار اجباری داریم که بچهها 300 ساعت شیفت میآیند... . حجم بیماری که به اورژانس میآورند، خارج از توان یک پرستار است... روحیه همه پرستارها از بسیار تضعیف شده است... من پرستارهایی با اختلال اضطرابی بالا میشناسم که در اورژانس هستند؛ درصورتیکه نامه بیماری را مدیر پرستاری و سرپرستاری دیدند؛ اما به بخش آرامتر منتقلش نمیکنند. فرد دیگر در اورژانس بیماری وسواس فکری شدید دارد که بهعنوان همکار هم نمیتوان با او معاشرت کرد؛ چون بسیار تندخو است. پرستار دیگری با مشکل افسردگی شدید بارها به مدیران پرستاریمان گفته در این بخش نمیتواند بماند و حتی برای همین دوز داروهایش را بالا برده؛ اما کسی به خواستهاش توجه نمیکند... . افراد دیگری داشتیم که بهشدت مسئولیتپذیر بودند. اینها هم الان بهشدت از قرص و آرامبخش و ضدافسردگی استفاده میکنند. به نظرم شرایط سخت کاری در این سیستم باعث شده است... . در همین اندازه بگویم که فشار کاری بر روی پرستارها به شکلی است که خیلی وقتها نمیتوانند مرزهای استاندارد کاری را رعایت کنند. ما داروهای مهم و غیرمهم داریم که به دلیل کمبود نیرو، بچهها فقط میرسند داروهای مهم را به بیمار بدهند. در کنارش هم گاها برخی از پزشکان آزمایش و داروهای غیرضروری به بیمار تجویز میکنند تا فقط پولش را دریافت کنند. همین، کار پرستار را چندبرابر میکند... به هیچکدام از انتقادهای ما گوش نمیدهند».
به دلیل کمبود نیرو به خیلی از بیماران درست نمیرسیم
پرستار دیگر این بیمارستان اشاره میکند تعداد پرستارهای بیمارستان شهدای تجریش از چند سال قبل تا الان با نحوه غیرصحیح مدیریت نیروی انسانی مدیریت پرستاری این مجموعه از 80 نفر به 46 نفر در زمان افتتاح بیمارستان تغییر کرد که البته تعداد کمی نیرو پس از اعتراضهای پرستاران بعد از افتتاح به ما دادند؛ اما با این حجم کار و بیمار ما به سطح استاندارد نزدیک هم نشدیم. به لحاظ شیفت پرستارها تعداد شیفت 15 تا 16 شب در ماه رسید و روزکارها هم که تقریبا اکثر روزها سر کار هستند که یعنی اضافهکار اجباری داریم. این پرستار از افتتاح ساختمان جدید بیمارستان شروع میکند: «ساختمان جدید با امکانات کم و شرایط بد افتتاح شد.
تختها و حجم کار افزایش پیدا کرد؛ ولی تعداد نیروی انسانی تغییر خاصی نکرد و امکانات هم بیشتر نشد. ما در ساختمان قبل 47 پرستار بودیم که خیلی کم بود، الان با وجود اینکه فضا و تختها بیشتر شده، شاید به حدود 60 نفر رسیده باشیم؛ درحالیکه اورژانس ما سه قسمت بود؛ اما الان نزدیک به شش قسمت شده است و با وجود کمبود نیرو قصد بازکردن واحد فست اورژانس را نیز دارند. ضرر این تصمیمات گریبانگیر اول بیماران و بعد کادر درمان خواهد بود. در کنار این، چون ما بیمارستان آموزشی هستیم، پزشکان چند دانشجو دارند و به ازای هر بیمار پولی دریافت میکنند؛ پس تمایل دارند اورژانس همیشه شلوغ باشد... همین وضعیت باعث میشود تا در 90 درصد مواقع آن طور که باید داروها در اختیار بیمار قرار نمیگیرد؛ چون به دلیل شلوغی، پرستارها فقط وقت میکنند گزارشها را در پروندهها بگذارند و فردا صبح تحویل دهند... . پرستارها بهجای رسیدگی به بیمار اغلب مشغول گزارشنویسی هستند. بارها پیش آمده داروی بیمار داده نشده؛ چون پرستار مشغول نوشتن پرونده بوده است. در اورژانس همه شکل بیماری میآورند، از بیمار با شرایط استیبل تا بیمار چاقوخورده و یا با ناهنجاری های دیگر که ما با تعداد نیروی کم باید آنها را مدیریت کنیم».
ما به پرستارهای افسرده تبدیل شدیم
پرستار جوان از ساعت کاری پرستاری خود در اورژانس میگوید و اضافه میکند: «من حدود چندین سال است که در اورژانس این بیمارستان کار کردم و بهمرور با وجودی که شخصیت شادی داشتم، الان رو به افول رفتم. حتی میبینم بچهها برای خوابیدن به زولپیدم یا قرصهای خوابآور رو آوردند؛ چون به طور کلی سیستم خواب همه ما به هم خورده است. بچهها به صورت خودجوش قرصهایی میخوردند تا تنشی که دارند، پایین بیاید. بچهها خیلی خسته هستند. وقتی میخواهند یک مرخصی بگیرند، باید هفت خان رستم را رد کنند. به دلیل حقوق پایین برخی از بچهها دو جا کار میکنند و واقعا برای آنها چه میماند؟ همین الان خیلی از همکاران ما به مهاجرت فکر میکنند و عدهای هم رفتند. عده دیگر هم که مهاجرت نکردند، کلا از بیمارستان ما به بخش خصوصی رفتند؛ چون اینجا فشار کار بالا و حقوق کمتری دارد... در بیمارستان خصوصی نهایت بیماری که به پرستار بدهند، دوتا است؛ ولی در آیسییوی ما پرستار سه بیمار بدحال را هم هندل میکند که چنین چیزی از لحاظ بینالمللی فاجعه است. بارها پیش آمده که آمبولانس یکدفعه چهار نزاعی، غیرعادی و زخمی را با هم به بیمارستان آورده؛ درحالیکه کلا دو پرستار در اورژانس بودیم... ما استانداردی برای تعداد پرستار نداریم، همین چند شب پیش 11 بیمار وارد اورژانس شد و تعداد پرستارها بسیار کم بود؛ درصورتیکه مدیریت تخت اورژانس باید تمام این مسائل را به لحاظ خدمات مورد نیاز بیماران، تعداد تخت خالی بستری و تعداد و توان نیروی انسانی موجود مدیریت کند. مواردی بوده که ما واقعا تا نفری 15 بیمار هم در اورژانس داشتیم. در این شرایط چون دیگر وقت کافی نداریم، فقط میرسیم پروندهها را پر کنیم و عکس و سیتیاسکن بگیریم. بااینحال هیچکدام از پروسه درمان مثل دارو دادن، آموزش به بیمار و مراقبت انجام نمیشود. درواقع پرستار فقط شبیه به منشی است که اطلاعات را وارد سیستم میکند...».